حسین احمدزاده چابک؛ دیوید رینگ
چکیده
آرزوی بیماران و پزشکان درگیر با «درد غیراختصاصی مرتبط با فعالیت اندام فوقانی»، رویکردی مناسب در جهت مدیریت علایم است. برقراری ارتباط مستند بین تغییرات موجود در شدت علایم با عوامل روانشناختی (خلق، تفکر فاجعهسا ز و افزایش نگرانی در مورد بیماری) که به رفتار درمانی شناختی پاسخ مناسب بدهد، منجر به تغییر نگرش و پیدایش ایدهای جدید ...
بیشتر
آرزوی بیماران و پزشکان درگیر با «درد غیراختصاصی مرتبط با فعالیت اندام فوقانی»، رویکردی مناسب در جهت مدیریت علایم است. برقراری ارتباط مستند بین تغییرات موجود در شدت علایم با عوامل روانشناختی (خلق، تفکر فاجعهسا ز و افزایش نگرانی در مورد بیماری) که به رفتار درمانی شناختی پاسخ مناسب بدهد، منجر به تغییر نگرش و پیدایش ایدهای جدید در مواجهه با درد غیراختصاصی اندام فوقانی خواهد شد. در نگرش جدید، چارچوب مرسوم زیستی ـ پزشکی (بیومدیکال) به معنای وجود ارتباط مستقیم بین احساس ناخوشی (حس خوب نبودن) و بیماری (وجود آسیب بافتی) ، توسط بیمار و پزشک به چالش کشیده میشود. بهعنوان اولین گام پزشک باید همدلی با بیمار را در اولویت قرار دهد و همواره در نظر داشته باشد که کلمات ، در نظر گرفتن یک نام خاص برای بیماری و پیشنهاد روشهای درمانی گوناگون میتواند منجر به تشدید علایم و اتخاذ رویکردهای تطابقی نامناسب توسط بیمار شود و احساح ناخوشی را در وی تشدید نماید.